» قضاوت، کاری سخت و در عین حال ساده!
طنز حقوقی: قضاوت
همونطور که می دونید، قضاوت یکی از سخت ترین شغل های دنیاست و دلیل سختیشم اینه که هر دو طرفِ ماجرا میدونن قضیه چیه و حق با کیه ولی... قاضیِ بی خبر از ماجرا باید تشخیص بده که حق با کدومشونه... و اگر سر سوزنی اشتباه کنه، ممکنه جریان زندگی یه آدمو کلا عوض کنه؛ پس رأیی که صادر می کنه باید با دقت فراوانی صادر بشه.
حالا چرا عنوان این متن رو گذاشتم « قضاوت، کاری سخت و در عین حال ساده»؟؟
دلیلش اینه : هممون میدونیم اون قاضی ای که داره توی دادگاه قضاوت میکنه، سال هاست که واسه این کار درس خونده و تجربه کسب کرده. به علاوه در کنار علم و دانشی که خود قاضی داره، بقیه افراد متخصص مثل دادستان و وکلا هم به کمکش میان و در نهایت قاضی با مجموعه ای از ادله، رأی رو صادر میکنه. البته... بعضی موقعا ممکنه با وجود این همه آدم متخصص و ادله های مختلف، قاضی بازم به اشتباه رأی صادر کنه!!!
اینو گفتم که به این نتیجه برسم که حتی قاضی هم با وجود اینکه کارش قضاوته بعضی موقعا ممکنه به اشتباه قضاوت کنه پس... چرا ما عادیا انقدر راحت همدیگه رو قضاوت میکنیم؟؟؟
واسه همینه که میگم قضاوت در عین حال که شغل بسیار سخت و مشکلیه واسه ما خیلی راحته...!!! آخه بدون هیچ تخصصی بقیه رو قضاوت میکنیم و تهشم خودمون یه مهر تایید روی حرفامون میزنیم و میگیم: قطعا چیزی که من میگم درسته!!
و... قسمت جالب قضیه اینه که ما (ماشالله ماشالله) توی همه چیز متخصص هستیم؛ برای همینه که در هر زمینه ای اظهار نظر میکنیم و قضاوت های آنچنانی به عمل میاریم؛ مثلا اگر دوستمون دو دقیقه پیاممون رو دیرتر جواب بده با عصبانیت میگیم: این حتما دوباره برای من قیافه گرفته، حالا یه بلایی سرش میارم که دفعه بعدی قبل از اینکه پیامم ارسال بشه جواب بده!!! (و داستان انتقام جویان فصل ١٢۴ رو میسازیم.)
یا وقتی میریم توی خیابون و می بینیم یکی بر خلاف سلیقه ما لباس پوشیده با خودمون میگیم : اَه اَه... چقدر بدم میاد از آدمایی که اینجوری لباس میپوشن!! مطمئنم که اینا علاوه بر سلیقه افتضاحشون، رفتار اجتماعی افتضاحی هم دارن!
اون وسطم یکی پیدا میشه که هم عقیده خودمونه و میگه : منم با حرفت موافقم؛ اصلا قیافش داد میزنه که از انسانیت بویی نبرده!!
و اینطور میشه که ما بعد از تایید یک نفر مطمئن میشیم که طرز فکر و قضاوتمون کاملاً درسته.
حتی بعضیامون انقدر توی قضاوت کردن حرفه ای هستیم که از روی وزن طرف، در مورد کل زندگی و شخصیتش اظهار نظر می کنیم؛ مثلا طرف لاغره میگیم:
- این بنده خدا سوء تغذیه داره...
- احتمالاً خانوادش خیلی بهش سخت میگیرن...
- خواب مناسب نداره بیچاره...
- از بس فکر رژیم گرفتنه، خودش شبیه ساقه کرفس شده...
- آخی دلم براش میسوزه ... کاش کمک های مردمی جمع میکردم براش غذا می خریدم!!!
خلاصه که از روی حس دلسوزیمون، تا میتونیم بقیه رو قضاوت میکنیم و آخرشم میگیم: هر چی سرش بیاد حقشه...
حالا اگر بنده خدا یکم وزنش زیاد باشه شروع میکنیم به گفتن جمله هایی مثل :
- کاه از خودش نیست کاهدون که از خودشه..
- مگه افسردگی داره که انقدر غذا میخوره؟؟
- از وزنش خجالت نمیکشه؟؟ شبیه توپ شده!!
- احتمالا پرخوری عصبی داره....
بله.... و اینجوری میشه که همین قضاوتا رو در مورد شغل و تحصیل و ازدواج و..... هم میکنیم و هیچ لحظه ای رو برای سرک کشیدن به زندگی خودمون اختصاص نمیدیم. و نتیجه قضاوتامون چی میشه؟؟؟؟
این میشه که دل میشکونیم و بقیه رو می رنجونیم و حتی زندگی و آینده یک نفر رو با حرفامون خراب می کنیم.
خلاصه که.... شاید این مطلب بیشتر دلنوشته نویسنده بود تا طنز حقوقی... اما هدف این نبود که بگیم آدمایی که قضاوت میکنن خیلی بد و بی فرهنگن چون اگر اینو میگفتیم خودمونم داشتیم قضاوت میکردیم!! و صد البته میدونیم که نه تنها هیچ کس علیه السلام نیست، بلکه هرکس تو زندگیش حداقل یکبار بقیه رو قضاوت کرده [و نویسنده هم از این قاعده مستثنی نیست!!]
بنابراین هدف مطلبمون این بود که بگیم :
عمر ما آدما محدود و زودگذره... و توی این فرصت محدود، فقط یکبار زندگی می کنیم و این زندگی نعمتیه که بهمون داده شده تا ازش خوب استفاده کنیم و پیشرفت کنیم... پس حیفه که این فرصتِ یکباره رو به قضاوت، دل شکستن و رنجوندن اختتصاص بدیم... چون اگر سعی کنیم که بیشتر روی خودمون و اهدافمون متمرکز بشیم موفق تر خواهیم بود؛ پس # قضاوت نکنیم.
نویسنده : سیده فاطمه بوستانی - میزان بلاگ